کارمندی یا کار راه انداز؟ - مند خورموج(خلتک)
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 کارمندی یا کار راه انداز؟

 

کارشناس: مهندس علی تقوی
تنظیم: مریم امیرپور



 

اگر از جایگاهی که الان در زندگی دارید رضایت ندارید، حتماً در شناخت وضعیت و برنامه ریزی زندگی تان راه را اشتباه رفته اید

از جایی که ایستاده ای راضی نیستی؟ احساس سرخوردگی داری که چرا بعد این همه سال، موقعیت کاری و اجتماعی من هنوز روبه راه نیست. با خودت می گویی، من نمی خواستم به اینجا برسم؟ همین هم می شود که هیچ چیزی در زندگی راضی ات نمی کند. نارضایتی کلمه ای است که در تمام کارهایت وجود دارد. اما ریشه این مشکل که در تمام زندگی ات رخنه کرده چیست؟ این سوال یک جواب ساده اما مفهومی دارد. همه اش هم زیر سر این است که شما خودت را نشناخته ای و شغل یا رشته دانشگاهی را انتخاب کرده اید که نباید انتخابش می کردی. اما از قدیم گفته اند هیچ وقت دیر نیست. باید از اول به خودشناسی برسی. این را که در چه رشته ای موفق تری و چه مهارت هایی دارید باید در خودت کشف کنی.

نکته

* هر کدام از ما نه تنها با هم تفاوت ظاهری داریم، بلکه تفاوت های سلیقه ای هم داریم. حواستان باشد از روی عجله، به علاقه هایی نپردازید که در آنها ماهر نیستید. مثلاً اگر در روابطتان آدم خجالتی ای هستید، به درد کارهای اجرایی نمی خورید. برای چنین کاری شما باید کسی با اعتماد به نفس بالا و روابط اجتماعی خوب باشید. باید تکلیفتان را با خودتان معلوم کنید که فقط داشتن یک کار برایتان مهم است یا رضایت شغلی آرامشتان را تامین می کند.
* این یک قانون است که می گوید تا خودت را نشناخته ای ازدواج نکن اما متاسفانه این نکته مهم را در بهترین حالت فقط برای ازدواج جدی می گیرند و به کار می برند. کمتر پیش می آید بگویند تا خودت را نشناخته ای رشته تحصیلی و برنامه کلان زندگی شخصی ات را انتخاب نکن. در حالی که این رشته به اندازه دیگر شناخت ها در زندگی و گرفتن تصمیم ها مهم است.
* برای آن راه حل، اولین چیزی که باید در نظر داشت این است که اول خودمان را بشناسیم بعد درباره آینده شغلی مان تصمیم بگیریم. این خودشناسی بر می گردد به اینکه نیازها و علایقت را به علاوه مهارت ها و استعدادهایتان را بشناسید. باید بدانیم که برای موفق شدن در کارها فقط علاقه کافی نیست بلکه باید پشتکار و استعداد هم داشته باشید.
* هیچ وقت به دلیل اینکه نمی توانید کار دیگری داشته باشید سراغ کاری نروید. ناچار بودن را فراموش کنید. شما در این ماراتن اتخاذ شغل باید غالب باشید نه مغلوب. به همین دلیل انتخاب اولتان همه چیز را روشن می کند. هیچ اشکالی ندارد حتی اگر کافی شاپ داری را دوست دارید و راضی تان می کند از همان جا شروع کنید.

آدم ها کلاً چهار دسته ان!

روحیه کاریتان را بدانید

آدم ها در مورد نوع فعالیت مورد علاقه شان در اجتماع چهار دسته اند. اگر بدانید که در کدام یک از دسته های زیر قرار دارید، تکلیفتان معلوم و آینده تان رضایت بخش خواهد شد. این را هم بدانید که هیچ کس نمی تواند بگوید بودن در دسته برای آدم بهتر است. مهم این است که اگر انتخابتان یکی از این چهار دسته باشد، در آن بهترین باشید. اینکه شما ساندویچی فری کثیفه را داشته باشید، یا رستوران های زنجیره ای پدر خوب فرقی نمی کند مهم این است که در هر گروهی که هستی در کارت خلاقیت داشته باشی و کارت را رونق بدهی.

1. کارمند

کارمند منش ها آدم هایی هستند که ریسک نمی کنند و بیشتر به همان آب باریکه ای که هر ماه می گیرند قناعت می کنند. آنها بیشتر از همه چیز برایشان امنیت شغلی مهم است. اینکه بدانند بیمه هستند و... کافی است. کسانی که کارمند منش هستند دوست دارند که همان چیزی که هستند بمانند و تغییر دادن خود و به یک سطح رفتاری دیگر رفتن، برایشان سخت است. کارمندها دوست دارند که تحت سلطه باشند تا اینکه دیگران را تحت مالکیت خود بگیرند. آنها کاملاً وابسته تصمیم بالادستان هستند. کارمند بودن هیچ اشکالی ندارد البته اگر خودتان راضی باشید!

2. خویش فرما

خویش فرما بودن یعنی اینکه به هیچ کس و هیچ جا وابسته نباشی و برای خودت کار کنی. مغازه دارها و رستوران دارهای تک شعبه معمولاً از این دست هستند. خویش فرماها مسؤولیت کارشان با خودشان است و به قول معروف آقای خودشان هستند اما مساله ای که وجود دارد این است که اگر آنها در کارشان ضرر کنند این ضرر فقط گریبان خودشان را می گیرد. کار آنها دست خودشان است و تعطیلی و مرخصی و... هم ندارد و مجبور هستند همه جوره تمام این بار را به دوش بکشند. آنها دوست ندارند در کارشان با کسی شریک بشوند و معمولاً در قلمروی سلطه خود پیروز هستند. چون فقط روی خودشان و نهایت یکی دو نفر دیگر قدرت دارند.

3. سرمایه گذار

آرزوی هر کسی در عالم واقع این است که در این گروه قرار بگیرد. سرمایه گذاران هیچ کاری نمی کنند و هیچ خلاقیتی در کار ندارند. این پول آنهاست که برایشان کار می کند. آنها فقط سر دانستن یک سری حقه بازار و نگاه به روند عرضه و تقاضا تصمیم می گیرند که در کجا سرمایه گذاری کنند. آنها آدم هایی هستند با نگرشی تیزبین که به همین دلیل هم الان سرمایه گذارند. تمام افراد سه گروه گذشته هم آرزوی رسیدن به این سطح را دارند اما چیزی که مطرح است این است که آیا ما در اجتماع فقط به سرمایه گذار نیاز داریم یا به قصاب و خیاط (خویش فرما)، کارمند مخابرات و فروشنده (کارمند) و تولیدی پوشاک و لوازم منزل (کار آفرین) هم نیاز داریم.

4. کارآفرین

کارآفرین ها انسان های نیکوکاری هستند که می خواهند در حین سودآوردن، فرصت شغلی تولید کنند و در ضمن مدیریت را هم تجربه کرده باشند. آنها کاملاً با یک تیر هزار نشان را می زنند. آنها انسان های اجتماعی ای هستند که به دنبال تولید بیشتر هستند. دنبال گسترش دادن هر کاری که دارند انجام می دهند و رویاهای تولید انبوه در سر می پرورانند. آنها آدم های بزرگ و مقتدری هستند و گاهی ریسک هم می کنند. بعضی اوقات هم در زندگی همه چیز را صرف گسترش کار می کنند. تا بازار را در دست بگیرند. کارآفرینان آدم های باهوشی هستند و روان شناسی عجیبی روی شخصیت نیروهایشان دارند.
منبع: همشهری جوان، شماره




جمعه 91/11/13 | 11:19 صبح | khedri | نظر