شرح حال زندگی بزرگ مرد دشتی - مند خورموج(خلتک)
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

محمد خان دشتی متولد 1246 در گذشته 1298 ق فرزند حاجی خان و نوه جمال خان دوم است که پس از در گذشت برادرانش حیدر خان(فوت 1295 ق) و حسین خان (مقتول 1289 ق) حکومت و ضابطی دشتیرا به عهده گرفت.این خان شاعر در روستای شنبه از محال دشتی متولد شد.تحصیلات مقدماتی را در دشتی به پایان رساند و سپس برای تکمیل تحصیلات به عتبات عالیات رفت.این سفر که در نوجوانی انجامگرفت به همراه مادر و برادران خود بود و تا زمانی که مادرش در قید حیات بود در عتبات باقی ماند و بعد از در گذشت مادرش به دشتی بازگشت.

محمد خان از فحول شعرای دشتی و صاحب دیوان شعر است و نخستین شاعر منطقه است که دیوان شعرش شامل غزلیات  قصاید  رباعیات  مسمط ها  دوبیتی ها و اشعار طنز در بمبئی به طبع رسیده است.محمد خان بر اثر مراقبت پدر و برادران مخصوصا برادر بزرگتر در اندک زمانی لیاقت و استعداد بسیار از خود نشان داد و با ذوق سرشار و طبع روشن به سرودن شعر و بذله گویی پرداخت.دیوان اشعار او شامل مدایح غزلیات مراثی و رباعیات است.دیباچه این کتاب در سال 1286 توسط محمد حسن بن محمد حسین قزوینی متخلص به آیت که ظاهرا منشی و ندیم وی بود نوشته شده که در آن شرح زندگی شاعر و آثار او ذکر کرده است.محمد خان دشتی علاوه بر دیوان اشعار دارای آثار دیگری نیز می باشد از جمله:1-خسرو و شیرین که به نام ناصر الدین شاه سروده است.2-کلام الملوک در وزن حدیقه سنایی که محتوی نصایح سلاطین عجم است از کیومرث تا انوشیروانو ذکر اسامی سیارات هفتگانه و بروج و اشکال فلکی و اشاراتی به همه صناعات شعری از محسنات بدیع و حروف قافیه و عیوب ملقبه و غیر ملقبه با مقدمه ای در تمجید و توحید خداوند و اثبات نبوت عامه و خاصه دارد.3-نمکدان به نثر به طرز گلستان سعدی و بهارستان جامی و پریشان قا آنی.4-طریق السلوک منظومه ای است از کلیله و دمنه.

محمد خان در شهر خورموج قلعه و عمارت عظیمی رابنا نهاد((که کنگره اش همسری با ستاره کند و در درون آن حصار راحت انگیز بنا کرد و منازل مخصوص نیز که هر یک چون فردوس به خوبی منصوص است برای رامش زوار و طلاب که از اقصی بلاد ایران به عزم طوف این کعبه آمال شدر حال نموده بعد از طی ماه و سال به محل اقبال می رسند ساخته است.چنان که از مبادی طرح آن ها یا ایدون یکی را دیده گردون گاهی خالی از مهمان مشاهده نکرده است و در احداث قری و مزارع و جریان قنوات و ینابع و تعمیر مساجد و مدارس و بنای خوانق و حمام ها محض توقف متوقفین و ابن سبیل به جهت خلود و ذکر جمیل و حصول اجر جزیل سعی ها کرد و رنج ها برد.))

قلعه  محمد خان دشتی در خورموج

گویا محمد خان علاوه بر دو برادر یعنی حسین خان و حیدر خان برادر کوچک دیگری به نام رضا خان داشته است که نام او در ترجمه احوال فرزندان حاجی خان نیامده است و ظاهرا رضا خان در 27 شعبان 1296 با عده ای از مردم طایفه حاجیانی محمد خان را محاصره کرد و قصد کشتن او را داشت.احتشام الدوله هاکم فارس 25 سوار را مامور دستگیری مقصران کرد ولی رضا خان توسط جمال خان پسر حسین خان دستگیر و همراه با سایرمقصرین تحویل داده شد.ماموران او را در زنجیر به شیراز بردند و حکومت حکم کرد رضا خان و دیگران را حبس نمایند.محمد خان در 1298 ق به واسطه کدورتی جه بین او و نصیر الملک شیرازیوالی بوشهر روی داد زندانی شد و پس از مدتی کوتاه حبس و در زندان فوت کرد.

شعر او روان و زیبا است و در انواع شعر مخصوصا قصیده غزل دوبیتی رباعی و ترجیح بند و ماده تاریخ استادی داشته است.طنز و مطایبه نیز در اشعار او دیده می شود.در شعر از سعدی حافظ جامی و محتشم کاشانی تاثیر پذیرفته است.مخصوصا ترکیب بند او در مرثیه شهدایدشت کربلا در زیبایی و روانی پهلو به پهلوی ترکیب بند محتشم می زند و درای 48 بند است و در پایان تکیب گفته است:

دشتی خموش باش که جان ها زتاب شد

از شعله های شعر تو دل ها کباب شد

دشتی خموش باش که بر باد رفت خاک

وز سوز این سخن جگر آتش آب شد

دشتی خموش باش شعر تو بی سوال

با بیت بیت محتشم اندر جواب شد

تا بوده کس بیان عزایی چنین نکرد

وز بهر ناله ساز نوایی چنین نکرد

غزل های دشتی بسیار روان است و دوبیتی ها و رباعی های وی نیز از زبایی خاصی برخوردارند.دیواناو در 1319 ق در بندر معموره بمبئی در مطبع گلزار حسنی به خط آقامیر زامهدی فرزند آقا میر زا آقایشیرازی صورت اتمام پذیرفت.غزلی از دیوان محمد خان:

نسیم باد صبا  مشکسار آید          مگر که از   سر   کوی   نگار آید

چو بوی زلف تو آرد نسیم پنداری    هزار قافله  مشک از تتار می اید

چو کاروان تو بر خاک من گذارکند    وجود  من   زپیش    چون غبار آید

خبر دهید به طفلان که نی سوارشوید   که پیر شیفته نی سوار می آید

دلی به زلف کمندت چو او افتاد او را   نگاه  دار   که   روزی   به   کار آید

چو دیده ام رخ زیبای عالم افروزت      به چشم چشمه خورشید تار می آید

دوباره   زندگی    را ز سر گیرم          پس از   هلاکم  اگر   بر   مزار می آید

اگر شمار غم عشق تو کند دشتی    شمار   ناشده  روز   شمار می آید

دشتی در دیگر انواع شعر نیز مهارت داشته و دیوان او پر است از قصیده غزل دوبیتی رباعی مثنوی مسمط اشعار طنز و مطایبه و جز این ها.وفات او در 1289 ق - 1249 ش - 1881 م در زندان حاج میرزا حسنعلی نصیرالملک حکمران بوشهر اتفاق افتاده است.محمد خان علاوه بر شاعری بسیات شجاع بود و در جنگ و هجوم دوم نیروهای انگلیس به بوشهر شرکت نموده و درقلعه ریشهر دوش به دوش باقر خان و احمد خان جنگیده و پس از هجوم وحشیانه دشمن نیروهای انگلیس و شکست مقاومت از طریق دریا به دشتی رفته است.پس از وفات محمد خان به وساطت و همکاری صاحب دیوان فارس جمال خان پسر حیدر خان و پسر حسین خان مشترکا به کلانتری دشتی منصوب شدند.

 




شنبه 91/12/26 | 6:33 عصر | khedri | نظر