پوست از اعضاى مهم بدن محسوب مى شود. پوست در زیر میکروسکوپ همانند قشر کرهزمین داراى طبقات مختلف مى باشد. قسمت سطحى پوست به نام اپیدرم که از سلولهاىپهن تشکیل شده ، چندان صاف نیست و روى آن یک طبقه سلولهاى شاخى که از نظرشیمیایى شبیه ناخن ها هستند پوشیده شده و این قشر با آنکه نرم است در واقع همانند زرهعمل مى کند و در مقابل نفوذ دشمنان از میکروبها و یا نفوذ آب دفاع مى کند. چه بسا انساندر داخل آب مى رود ولى آب در جسم انسان وارد نمى شود. طبقه دیگرى به نام قشربازال زیر آن قرار دارد که مرکز فعالیت مهم پوست است که سلولهاى تازه از آن روئیدهشده و جانشین سلولهاى مرده و نابود شده مى شوند. در قسمت دوم پوست که به نام درممى باشد عروق دموى مواد غذایى را مى رسانند و نوک اعصاب نیز در اینمحل قرار دارند که ما توسط آنها عمل لمس کردن را انجام مى دهیم و یا احساس سرما وگرما و درد یا سوزش مى نمائیم و یا هر چیز دیگرى را لمس و احساس مى کنیم . بینعروق دموى و اعصاب کلافهاى چربى قرار دارند تا شوکهاى وارد شده در اثر ضربهها را خنثى کنند و مانع تبخیرات بدن مى شوند.
و اگر این ذخیره چربى نمى بود بدن انسان چهار پنجم آب و وزن خود را از دست مى داد وخشک مى شد و از بین مى رفت .
پوستها اعضاى بدن انسان یک شکل و یک جنس نیستند و هر قسمت از بدن ، پوست متناسب باخودش را دارد. مانند پوست کف دست و پشت متناسب با خودش را دارد. مانند پوست کف دست باپشت دست فرق دارد چون پشت دست باید مو بروید ولى کف دست نباید مو داشته باشدچون باید قدرت لمس داشته باشد.
و یا پوست کف پا با پشت پا از جهت روئیدن مو و ضخامت متفاوتند و یا پوست صورتلطافت خاص باید داشته باشد بر خلاف پوست سر که باید ضخیم و داراى مو باشدتا جلوى سرما و گرما و ضربات را به راحتى بگیرد.
در روزها میلیونها سلول کوچک بشره خارجى توسط لایه زیر بافت متولد مى شوند وپس از آمدن به سطح پوست با عبور از سلولهاى ژلاتین (کراتین ) سخت مى شوند و درهمین روز میلیونها از این نوع سلولها در اثر اصطکاک با لباس و استحمام و سایر موارددر زندگى انسان از بین مى روند و مى میرند لذا در هر 27 روز پوست خارجى تن انسانعوض مى شود و پوست قدیمى و کهنه جاى خود را به پوست جدید مى دهد. این پوستاندازى در حیوانات هم وجود دارد اگر چه متفاوت است مثلا پوست اندازى مار را همگان دیدهایم که چگونه این حیوان از لابلاى پوست کهنه خود بیرون مى آید که همانند کیسه اىدراز را به جاى مى گذارد که چند صباح قبل به عنوان پوست تن این حیوان با همانرنگهاى متنوع و خوش خط و خال بود ولى الان جاى خود را به پوست جدید داده است و عجیبتر اینکه تنوع رنگهاى پوست جدید همانند پوست سابق این حیوان است بدون هیچ تغییررنگى پوست جدید مى روید.
انسان در فعالیتهاى زیاد و یا حرکت ورزشى در هواى گرم به خاطر وسیعتر شدنشرائین ، خون از داخل متوجه خارج مى شود و رنگ پوست به رنگ خون در مى آید و گرمارا هم از پوست خارج مى کند و بر عکس در هواى سرد شرائین پوست جمع شده و بسته ومنقبض مى شوند و خون به سمت داخل مى رود و چهره و رنگ پوست زرد و رنگ پریده مىگردد.
براى ساختن مو در هر سانتى متر مربع ده عدد پیاز مو لازم است و در همین مساحت کممیلیونها سلول ملانوسیت قرار دارند که تولید رنگ (ملانین ) مى کنند که این ماده رنگپوست و موى سر و ابروها و غیره را فراهم مى سازد و اگر این ماده نباشد موهاى بدنانسان سفید مى شوند.
از عجائب دیگر پوست سیستم عصبى آن است لذا در نوک انگشتان انسان هزاران پایه عصبوجود دارند که گزندگى ، سوختگى ، بریدگى پوست باعث متاءثر شدن اعصاب مىشوند و فورا مغز که سمت فرماندهى دارد را آگاه مى سازند و انسان را وادار به ناله واحساس درد مى کنند.
به هنگام ترس و خشم پیاز مو متاءثر شده و موى بدن سیخ مى شود. پوست انسان تا 2000 بیمارى را از خود بروز مى دهد که بیشتر آنها با استفاده از نور آفتاب و تغذیهسالم که خداوند آفریده است قابل معالجه است .
حال بیایید کمى به تعمق و تفکر در خلقت پوست بنشینیم که چگونه پروردگار حکیماین همه طبقات مهم و حساب شده را در پوست آفریده است . همانند طبقات و پوسته هاى زمینکه هر طبقه اى وظیفه خاص به خود را دارد و دست به دست هم داده تا انسان از آسایش وآرامش در زندگى برخوردار باشد و از سرما و گرما و ضربات و نفوذ میکروبها ودشمنان تن ، محفوظ بماند و از زیبائیهاى پوستى هم استفادهحلال نماید. باشد که انسان با این همه ظرافت و دقت در آفرینش پوست به خالق آن بهراستى و صداقت ایمان آورده و سر تسلیم فرود آورد.
مقدار نیاز آب و احساس تشنگى در انسان
بدن انسان در هر شبانه روز به هشت لیوان آب گوارا نیاز دارد. اگر چه آب موردمصرفى بدن روزانه دو تا سه کیلوگرم مى باشد که بدن به تنهایى با ساختوسازى که دارد 350 گرم آب را تاءمین مى کند، ولى با توجه به مقدار آب مورد نیاز ومصرف ، بسیار کم است . البته از طریق خوردن غذا مقدار 950 گرم آب کسب مى شود کهبا توجه به نیاز بدن حدود تقریبى 900 گرم تا 1700 گرم کمبود آب خواهد داشتکه باید از طریق نوشیدن آب جبران شود.
در صورت نیاز بدن به آب و کمبود آن اعضاى نیازمند به آب درخواست خویش به آب رااز طریق احساس تشنگى به انسان تفهیم مى کنند تا با نوشیدن آب و نوشابه هاىحلال جبران کمبود آب در بدن را داشته باشد لذا مى بینیم که خداوندمتعال نعمت احساس تشنگى را در انسان آفریده تا ماشین تن انسان از کمبود آب در مضیقه ورنج قرار نگیرد.
.: Weblog Themes By Pichak :.